عاشقی
عاشقی یعنی چو شمعی سوختن
محفلی با نور خود افروختن
عاشقی یعنی دو چشم انتظار
دیده را بر راه دلبر دوختن
عاشقی یعنی که جان و توشه ای
هدیه از بهر نگار اندوختن
عاشقی یعنی حدیث دلکشی
دل به دلداری شبی بفروختن
عاشقی یعنی دو پای رهنورد
کوی معشوقی به دربش کوفتن
عاشقی ایرج زبان نای و نی
قلب خود در ناله هایش سوخ
سلام علیکم ....
وبلاگ زیبایی داری...
موفق باشی ....
به ما هم سری بزنید .
زمستون رو دوست ندارم
آخه یاد اون پسرک فقیر که با اومدن زمستون باید رخت بدبختی و بیچارگی رو به تن بکنه آزارم میده
نگرون نباش کوچولو
دستات رو بگیر جلویه دهنت و آه..آه...آه کن
دعا میکنم بهار شه
من فکر می کنم اوون قطره کوچولو ؛ اشک یه دل سوخته است... یه چشم... یک نگاه منتظر... اشک یک مرد...
هرچی که هست خیلی دلگدازه... آدم دلش براش می سوزه !
<img src="http://img.photoamp.com/i/RwgrWD.jpg">
اینو هم نگاه کن... مکمل همونه !
مردها در قاموس مردانگی به وسعت قابل توجهی نامردند
و تنها خود را در مقابل قلب فریب خورده یک زن مرد می دانند
------------------------------------
در سرزمین من
زن بودن جنایت است
و من – کتمان نمی کنم
جرمم این است
که با یک جانی از عشق سخن رانده ام
در سرزمین من
زن نیمه ناتمام من است
و من – کتمان نمی کنم
جرمم این است
که با نیمه ناتمام خود
به برابری تمام سخن گفته ام
در سرزمین من
عاشق بودن گناه کبیره است
و زنان – کتمان نمی کنند
گناهکارترین عاشقان سرزمین منند
در سرزمین من
حوا
-به خاطر یک سیب –
روزی هزار بار
سنگسار می شود
آنسان که شیطان – کتمان نمی کند
از تمام ادیان برخیزد
تا به خدا شکوائیه ای ببرد
در سرزمین من
لبها بوسه را در نگاه ها می جویند
و دستها عطر نوازش را در تاریکی
و من – کتمان نمی کنم
آخرین جرمم این است
که از پیوند دستها و بوسه ها
به عریانی تمام سخن گفته ام
در سرزمین من
اتهام یعنی جرم
و آنها – کتمان نمی کنم
که از همان ابتدا مرا سزاوار مرگ دانسته اند.
لطافت ..... عاطفه ..... سادگی ..... آن هنگام که شبنمی آغوش تکه پری شکسته از بال پرواز را آهسته نوازش میکند ....!
رمانتیک شدا .... !
چی بگم عزیز
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
همین ....
خدایا گر تو درد عاشقی را می کشیدی
تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزو ها میرسیدی
پشیمون میشدی از اینکه عشق را آفریدی
با سلا خدمت شما استاد بزرگوار وب زیبای رو ارائه دادید اما در مورد شعر زیبای که به نگارش آوردی بگم بسیار زیبا بود
هر چند کوتا بوده اما تونسته تمامی مفهم عشق رو برسونه
(عاشقی یعنی چو شمعی سوختن )
امید وارم هرگز نسوزی عشق میتونه همه چیزی باشه
به وب منم بیا مقدمت را پاس میدارم
در ضمن جسارت منو ببخش از اینکه در ابتدا شعری رو نوشتم
قربانت طلا بانو
دوست عیز وبلاگ قشنگی داری من تو وبلاگ امیر خان باهاتون آشنا شدم و باید بگم که شق یه بهانه است باور کن بهانه ای برای گریه کردن ، دل نازک شدن ، بچه شدن و بزرگ شدن و از همه مهمتر هست شدن و نیست شدن
عشق طرح ساده لبخند ماست
معنی لبخند ما پیوند ماست
عشق را با دست های مهربان
هر که قسمت می کند مانند ماست
عشق یعنی اینکه ما باور کنیم
یک دل دیگر ارادتمندماست
دوستی همسایه نزدیک ما
مهربانی نیز خویشاوند ماست
شرح مبسوط زیان و سود عشق
چشم غمگین و دل خرسند ماست
گرچه ما خود را نصیحت می کنیم
عشق اما بی خیال پند ماست
دست خوبت را به دست من بده
دستهای ما پل پیوند ماست
در همه قاموسهای معتبر
عشق تنها واژه پیوند ماست
کیست عریان تر زما در متن عشق
ارتفاعات غزل الوند ماست