حافظ

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com


آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست
خوش عروسیست جهان از ره صورت لیکن
بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
در کف غصه دوران دل حافظ خون شد

 

صبر و آرام تواند به من مسکین داد
هم تواند کرمش داد من غمگین داد
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد
هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد
خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد

 

امروز با حافظ

منم که گوشه میخانه خانقاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
غرض ز مسجد و میخانه​ام وصال شماست
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ

دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
گدای خاک در دوست پادشاه من است
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
تو در طریق ادب باش و گو گناه من است

امروز با حافظ

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت

وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
نرگس او که طبیب دل بیمار من است
یار شیرین سخن نادره گفتار من است

زمستان

زمستان

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاینست پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس نا جوانمردانه سرد است......آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور منم من دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در بگشای دلتنگم

شعر از اخوان ثالث

Women

Types Of Women

HARD-DISK Woman:
She remembers everything, FOREVER.

RAM Woman:
She forgets about you, the moment you turn her off.

WINDOWS Woman:
Everyone knows that she can't do a thing right, but no
one can live without her.

EXCEL Woman:
They say she can do a lot of things but you mostly use
her for your four basic needs.

SCREENSAVER Woman:
She is good for nothing but at least she is fun!

INTERNET Woman:
Difficult to access.

SERVER Woman:
Always busy when you need her.

MULTIMEDIA Woman:
She makes horrible things look beautiful.

CD-ROM Woman:
She is always faster and faster.

E-MAIL Woman:
Every ten things she says, eight are nonsense.

VIRUS Woman:
Also known as "WIFE"; when you are not expecting her,
she comes, installs herself and uses all your
resources. If you try to uninstall her you will lose
something, if you don't try to uninstall her you will
lose everything............