نسیم

ـــ«به کجا چنین شتابان؟»
گون از نسیم پرسید
ـــ«دل من گرفته ز این جا..هوس سفر نداری زغبار این بیابان؟»
ـــ«همه آرزویم..اما چه کنم که بسته پایم...»
ـــ«به کجا چنین شتابان؟»
ـــ«به هر آن کجا که باشد..به جز این سرا سرایم»
ـــ«سفرت به خیر اما تو و دوستی..خدا را..چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی..به شکوفه ها به باران
برسان سلام مارا...»
نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:16 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

شفيعی کدکنی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ شک دارم..دوست دارم شعرشو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد