دنبال کسی میگردم که...


دنبال کسی میگردم که...

  دنبال کسی میگردم که توی بهار که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم؟
 

در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم...

توی تابستون که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل، بگم: میای بریم خیابون ولیعصر از ونک تا هر جا شد قدم بزنیم؟

در جوابم فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم...

... توی پاییز زنگ بزنم بدون هیچ دلیل، بگم: میای صدای ناله ی برگای سعدآباد رو در بیاریم خش خش صدا بدن؟

در جوابم فقط بگه: دوربینتم بیار...

توی زمستون زنگ بزنم بدون هیچ دلیل، بگم چنارای ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف، بعد با تردید بپرسم: میای که؟

در جوابم بدون مکث بگه: یه جفت دستکش میارم فقط! یه لنگه من یه لنگه تو... سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم...

نظرات 3 + ارسال نظر
یغای جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:20 ق.ظ http://ighai.blogsky.com

سلام
قشنگ بود خوشم اومد

[ بدون نام ] یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ب.ظ

هوالمحبوب
سلام
افسوس که همچین کسی پیدا نمیشه.گاهی اوقات دلم خیلی برای زمان مجردی تنگ میشه.جهانگیری

ساحل جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:50 ب.ظ

اصلا خوشم نیومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد