برگ ششم
پرودگار مرا هدایت کن و گناهانم را ببخش و بیامرز و مرا از شر شیطان رانده شده دور نگاه دار و بر قلبم آرامشی عطا کن تا سنگ صبور بندگانت باشم
خدای من تا مادامیکه گناهانم را نبخشوده ای مرا از این دنیای پست نبر
خداوندا تنهایم و دل شکسته
اگر فضل و کرمت نباشد شیطان مرا فریب می دهد
ای مهربانم صبرم تمام شده !
بیماری و شیطان بمن حمله ور شده و مرا خسته کرده
میدانی که بجز تو یاوری ندارم
مرا بسوی خود بخوان
آرزوی دیدار برگزیدگانت را دارم
خداوندا هدایتم کن و بعد از آنکه هدایتم کردی گمراهم نکن
خداوندا . خداوندا . خداوندا
خودت شاهدی ...
خدای من ... صدا کن مرا
صدای تو خوب است.
فقط صدای توست که نوازش می دهد دل خسته ام را ...
فقط و فقط صدای توست که با صدای دلم سازگاری دارد.
فقط با صدای توست که دوست داشتن ... پرواز ...
زندگی...نشاط...کمک....شادی.....و مرگ برایم معنی دارد.
آری ....صدایم کن.
صدایم کن که می خواهم فقط صدای تو را بشنوم.
چون میدانم تنها صداییست که ذره ای دروغ ندارد.
می خواهم در آغوشت جاودانه شوم.
صدایم کن....
عشق رو ببین چه می کنه؟!!
داستان عشق عجیب و غریب یک مرد و زن چینی، اخیرا رسانهای شده است و توجه زیادی به خود جلب کرده است.
بیش از پنجاه سال پیش، «لیو» که یک جوان 19 ساله بود، عاشق یک زن 29 ساله بیوه به نام «ژو» شد. در آن زمان عشق یک مرد جوان به یک زن مسنتر، غیراخلاقی بود و پسندیده نبود.
برای جلوگیری از شایعات این زوج تصمیم گرفتند، فرار کنند و در غاری در استان ژیانگجین زندگی کنند. در اول زندگی مشترک آنها بیچیز بودند، نه دسترسی به برق داشتند و نه غذایی، طوری که مجبور بودند از گیاهان و ریشه درختان تعذیه کنند و روشنایی خود را با یک چراغ نفتی تأمین کنند.
در دومین سال زندگی مشترک، «لیو»، کار خارقالعادهای را شروع کرد، او با دست خالی شروع به کندن پلکانهایی در دل کوه کرد، تا همسرش بتواند به آسانی از کوه پایین بیاید، او این کار را پنجاه سال ادامه داد.
نیم قرن بعد در سال 2001، گروهی از مکتشفین، در کمال تعجب این زوج پیر را همراه شش هزار پله کنده شده با دست پیدا کردند.
هفته پیش «لیو» در 72 سالگی در کنار همسرش فوت کرد. «ژو» روزهای زیادی در کنار تابوت همسرش سوگوار بود.
دولت چین تصمیم گرفته که «پلکان عشق» و محل زندگی این زوج را حفظ کند و آن را تبدیل به یک موزه کند.