-
دنیای کوچک
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 13:20
همیشه میگن دنیا خیلی کوچیکه اما وقتی برات یه سری اتفاقات می افته تازه خودت حیرت میکنی که یعنی میشه . ۷ - ۸ سال پیش تویه اتاق ۱۰۳ خوابگاه دانشگاه آزاد تویسرکان یه آدمایی بودن که اتفاقی یکیشون به یادش میآد یه دوستی داشتیم به نام فلانی . تویه گوگل یا یاهو سرچ میکنه و پیداش میکنه و در کمال ناباوری همه دیدارها تازه میشه ....
-
امتحانات
شنبه 6 بهمنماه سال 1386 09:32
فعلا که امتحانا بد جوری تمرکز رو قاطی کرده . این ترم آخری هم بگذره ببینیم چه گلی میخوایم به فرقمون بزنیم . فعلا . ...
-
...
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 11:04
فعلا حرفی برای گفتن ندارم . تا ببینم چی پیش میآد .
-
برگ ششم
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 09:07
برگ ششم پرودگار مرا هدایت کن و گناهانم را ببخش و بیامرز و مرا از شر شیطان رانده شده دور نگاه دار و بر قلبم آرامشی عطا کن تا سنگ صبور بندگانت باشم خدای من تا مادامیکه گناهانم را نبخشوده ای مرا از این دنیای پست نبر خداوندا تنهایم و دل شکسته اگر فضل و کرمت نباشد شیطان مرا فریب می دهد ای مهربانم صبرم تمام شده ! بیماری و...
-
عشق از نوع چینی .
دوشنبه 26 آذرماه سال 1386 07:51
عشق رو ببین چه می کنه؟!! فرهاد کوهکن چینیها داستان عشق عجیب و غریب یک مرد و زن چینی، اخیرا رسانهای شده است و توجه زیادی به خود جلب کرده است. بیش از پنجاه سال پیش، «لیو» که یک جوان 19 ساله بود، عاشق یک زن 29 ساله بیوه به نام «ژو» شد. در آن زمان عشق یک مرد جوان به یک زن مسنتر، غیراخلاقی بود و پسندیده نبود. برای...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 آذرماه سال 1386 09:48
-
تنهایی
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 11:00
قدیما که فکر میکردم تنهام ، همیشه زیر بارون فکر میکردم ای کاش میشد من هم ما بودم . اما حالا که ما شدم . دلم میخواد من بودم تا باز هم بتونم برم زیر بارون و دلم بخواد ما بشم.
-
باران
سهشنبه 29 آبانماه سال 1386 16:19
بالاخره امروز بارون اومد . دل من هم که خیلی گرفته بود و منتظرش بود یهو زد تویه حالمون و بی خیال از کنار نم نم بارون گذشت . دیگه نمیدونم چی میخواد .
-
گیتار خیس
دوشنبه 21 آبانماه سال 1386 09:05
نیمکت خیس ولباس خیس و چشمای خیس و گیتار خیس و آوازی از عشق براتو خوندم زیر بارون پیش تو موندم سرت رو شونم در گوشم گفتی دیونم با تو می مونم دستت تو دستم چشمم تو چشمات به من گفتی شیرینه حرفات،شیرینه حرفات،شیرینه حرفات،شیرینه حرفات پیش تو موندم، شب و روندم آفتاب دراومد هنوز میخوندم.... پیش تو موندم ،شب و روندم آفتاب...
-
التماس دعا .
یکشنبه 25 شهریورماه سال 1386 10:30
-
نی نی کوچ کولو !!
سهشنبه 20 شهریورماه سال 1386 08:03
اصلا با همه قهرم خدایا یعنی من چیکاره میشم ؟ آخ جون ... با همین دندونا میخورمت . درد هجری کشیده ام که مپرس . ...
-
یا حجت ابن الحسن .
دوشنبه 5 شهریورماه سال 1386 10:04
-
خیلی عصبانیم .........
سهشنبه 16 مردادماه سال 1386 12:41
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 مردادماه سال 1386 08:00
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 تیرماه سال 1386 08:06
-
یانگوم جان .
دوشنبه 25 تیرماه سال 1386 10:29
داستان کامل جواهری در قصر حتما تا قسمت ۳۷ را دیدید من از قسمت ۳۸ براتون تعریف میکنم از طرف دیگر مادر پادشاه هم حالش خوب نیست واز پادشاه هم قهر کرده ودکترایی که پادشاه برای اون فرستاده رو هم رد مکنه ولی یانگوم بهش میگه چرا شما با پادشاه شرط بندی میکنید وچرا باهاش لج بازی میکنید با من شرط بندی کنید من یه سوالی از شما می...
-
تقدیم به آنان که مظهر زیبایی اند .
شنبه 23 تیرماه سال 1386 13:35
-
نیاز ...
سهشنبه 1 خردادماه سال 1386 16:34
همیشه غصه میخوردم که چرا کفشهام پاره است . یه نفرو دیدم اصلا پا نداشت ..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1386 20:57
به نقل از یکی از بچه ها : تنهایی رنگی است بی رنگ که من با عشق آن را رنگی کردم و اکنون تنهایی ام گم شده و من نیز میان تنهایی و عشق و رنگها.... خوش به حالت . من با عشق همه رنگهامو از دست دادم .
-
تنهایی !!
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1386 21:26
ای کاش تنهایی را رنگی بود تا بدان میگفتم . آنچه را که فریاد نتوان زدن . تنهایم . تنهای تنها . و خداوند نیز . ...
-
دار و ندار
سهشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1386 21:52
من دیگر از دوستانم هیچ انتظاری ندارم از دست خنجر به دستان، امید یاری ندارم وقتی شکسته دلم را در زیر پای تو دیدم دانستم اینجا هم ای دل چشم انتظاری ندارم فردا تمام دلم را در کوچه جا می گذارم با این دل و این همه تیر، قول و قراری ندارم وقتی همه هستیم را در کوچه جا می گذارم با این رفیقان نامرد، شرمنده! کاری ندارم با این...
-
یادگاری پس از من .
سهشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1386 21:50
کبوتر! روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت روز میلا د : همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلا د برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر...
-
نوروز .
جمعه 25 اسفندماه سال 1385 15:04
دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین شکوه جادوی رنگین کمان فروردین شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود دوباره چهره نوروز و شادمانی عید دوباره عشق و امید دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار فرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگویم. برایتان تندرستی و نیکروزی در سال نو آرزو دارم. باشد که...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 13:40
-
هدف ...
سهشنبه 28 آذرماه سال 1385 18:02
......؟
-
انتظار..
جمعه 24 آذرماه سال 1385 14:13
شاید این جمعه بیاید . شاید ....
-
وصیت نامه داریوش کبیر
سهشنبه 21 آذرماه سال 1385 18:08
وصیت نامه داریوش کبیر اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در...
-
...
یکشنبه 19 آذرماه سال 1385 20:39
اتل متل یه خسته .......
-
یا گل نرجس ...
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 22:07
چو رو کنی دست از ترنج نشناسیم .
-
اثر ....
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 12:39
بعضیها اونقدر بزرگند که حتی بعد از مرگشون آدمارو دیوونه میکنن. به یاد استادم .